شروع دوباره...
نه خوبه خوب، نه بده بد!
یه مرحله جدید از زندگی...
با تجربیات جدید،
با مشکلات تازه،
با روزهای سخت و سخت تر،
با گذشت سریع و سریع تر زمان...
یه ترم جدید تو دانشگاه...
با یه شروع نه چندان خوب،
با 15+2 واحد!
با چندتا واحد جدید و دوست داشتنی اما یکمی سخت، (ایمونولوژی و رادیوبیولوژی)
با دردسر های جدیده یه انجمن علمی نوپا،
با ادامه ماجراهای پر فراز و نشیب آزمایشگاه ها و مسئولیتش،
با شب بیداری ها و جمع دوستان و کافه و...
و با یک جای خالی بزرگ و بزرگتر!
نمیخوام زود قضاوت کنم، میخوام امیدوار باشم، به یک ترم خوب، به یک آینده ی شاد...
پ.ن.1: استاد رادیوبیولوژی همشهری از آب دراومد، استاد خیلی خوبیه، ازش خوشم میاد :دی
پ.ن.2: کار آزمایشگاه سنگین و سخت شده، هرچند اختیارات ما هم همچنین :پی
پ.ن.3: انجمن علمی هم بالاخره راه افتاد، به امید موفقیتمون!
پ.ن.4: @};-
پ.ن.5: دوست خوبم، نظرتو خوندم، اگه به ایمیلت دسترسی نداری یه ایمیل جدید بده، حتماً باهام تماس بگیر، منتظرتم.
مینویسم برای خودم و کسایی که دوست دارن بخونن، بدونن و بفهمن!