کوتاه از یک روز نقققققققره ای (همین جا بگم دزدی اصلا کار خوبی نیست!!!)

امروز یه روز نقره ای بود ، چونکه نه طلایی بود و نه برنزی! یعنی متوسط بود یا همون یه روز عادی، اینجاست که میگن چرا لقمه رو دور سرت می چرخونی؟! بعله روز نقققره ای ما طبق معمول سه شنبه های زوج با کلاس بیوشیمی شروع می شه، آهان همون کلاس بیو شیمی مذکور در پست قبلی با استاد محسن...

داخل پرانتز: اَه ... چرا نمیاد؟! ... نوشتنو میگم، امشب اصلاً نوشتنم نمیاد، نه بهانه نمیارم ها، ولی سعی می کنم که بیاد، نوشتنو میگم دیگه...

آهان داره میاد ...یِس اومد... خب رفت تو ادامه مطلب دیگه!!!


ادامه نوشته

به مناسبت میلاد عابده آل علی

یک روز خاکستری

امروز یک روز خاکستری بود ، خاکستر کم رنگی که به سفید میزد ... صبح به زور از خواب بیدار شدم و نمی خواستم برم سره کلاس ولی وقتی یادم از فایل ترجمه ای اومد که باید بدم به استاد، جلدی پا شدمو برو که رفتی ( مُو بُرُم ! )

استاد عزیز لطف فرمودند و اولین ساعت با یه کوییز بیوشیمی بی خبر ( البته همچینم بی خبر نبود ، اصل جریان در ادامه مطلب !! ) زدن تو برجکمون و این موضوع یه ته رنگ خاکستری برای امروز ایجاد کرد .

در ادامه ی وقایع امروز بعد کلاس رفتم سایت دانشگاه که با لب تابم کانکت بشمو یه پستکی بذارم که ابتدا به ساکن هر کار کردم سرور سایت به من اجازه ی اتصال ندادند و بعد که خواستم از سیستم خود سایت استفاده کنم سرعت افتضاح اینترنت به اصطلاح پر سرعت دانشگاه دومین موشک شهاب رو نصار نه برجک که خود بدنه اعصاب ما کردن و این یارو رنگ خاکستریه یه نمور دیگه پر رنگ شد ...

بالاخره سر ظهر با دایی محسن ( یک دوست خوب و تپل ) رفتیمو تو یه رستوران غیر تپل، یه غذای نیمه تپل خوردیمو یه پول خیلی تپل دادیمو رفتیم از زیر پل و رسیدیم به کلاس یه عده خُل که تو این کلاس هم دوباره دادیم یه کوییز لاتین شُل و کردیم یه عده رو اُسگل!!!!!!!! ( فکر کنم اگه ادامه بدم کار به جاهای باریک می کشه. )

ادامه نوشته

ادامه پست اول تو پست دوم !!!

دوباره سلام

آخ آخ چه خبر بود کلاس فیزیک ۱ جاتون اصلأ خالی نبود یعنی همون بهتر که نبودین . ماجرا از این قراره که ما دیروز یعنی جمعه امتحان ریاضی ۲ داشتیم و فردا یعنی یکشنبه امتحان فیزیک ۱ و این ترم جدیدی های بیییییییییییییییییییییییییب تازه یادشون افتاده بود که الا و بلا باید تاریخ میان ترم عوض بشه و بیفته هفته آینده ... خلاصه اولش استاد کوتاه نیومد ولی آخر کلاس این دخترای ترم جدیدی بیییییییییییب همچین ریختن سر استاد که بنده خدا نمیدونم چی شد یه دفه نظرش عوض شد و با رعایت کامل دموکراسی از نوع زورکی با شرط اینکه یه فصل به سرفصل های امتحان اضافه بشه امتحانو یک هفته عقب انداخت ( توضیح اینکه آخه این ترم جدیدیا تعدادشون از ما بیشتره البته خدای نکرده فکر نکنین من فیزیک افتادم نه این درس برای ما ورودی بهمنی ها یک ترم دیر ارائه شد .) اما حتمأ می پرسین این وسط مشکل من چیه ؟ آهان نکته اینجاست که ما ترم بالایی ها (!) دوشنبه ی آینده امتحان خفنی داریم به نام جنین شناسی و حالا باید یه روز قبلش فیزیک هم بدیم !!!

بعله اینجوری شد که هفته آینده با سه میان ترم در روز های یک شنبه و دوشنبه و پنج شنبه به یک هفته پر کار تبدیل شد .

اولين پست

سلام

نمي دونم معمولأ تو اولين پست چي مي نويسن ولي با توجه به موضوع وبلاگ از همين الان ميرم سراغه اصل مطلب يعني يادداشت هاي روزانه يا همان "وقايع اتفاقيه"...

يه هويي شد ، وبلاگو مي گم ، اصلأ تصميم به اين كار نداشتم ولي يه چيزي كه نمي شه بگم ( حالا شايد بعدأ گفتم ) منو تحريك به اين كار كرد ! ديروز صبح امتحان ميان ترم رياضي داشتم ، هفته پيش از بس رياضي خوندم  قيافم شده بود مثل  لگاريتم  ( البته نه به اون شدت ! ) ولي خوشبختانه نتيجه گرفتمو و ايشالان كه نمره كامل ميگيرم ( ما اينيم ديگه... ) .

اوه اوه اوه ، من الان 5 دقيقه از كلاس فيزيكم گذشته و دارم تو سايت اولين پستمو مي نويسم ، با عرض پوزش بايد برم ، ادامه اولين پستمو تو دومين پست مينويسم !!! ( چي گفتم ؟! ) فعلأ باي ...